اگر دلتون برای جام جهانی تنگ شده حتما دانلود کنید

لبخند ایروووووووووووووووونی

از دانلود تا جک فقط بیا تو

persiandrive.com/111989

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:55 توسط ذبیح|

حوا به آدم گفت : آیا دوستم داری ؟ و آدم پاسخ داد : مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم!
و اینگونه بود که عشق آغاز شد ! ….

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:51 توسط ذبیح|

شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله كشیده ای محكم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!

 

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:45 توسط ذبیح|

بسیجیه توی جنگ بیسیم چی بوده. بیسیم می زنه می گه من 5000 نفر رو اسیر کردم. بیابد ببریدشون. بهش می گن خوب خودت بیارشون. می گه: آخه اینا نمی ذارن من بیام!

 

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:44 توسط ذبیح|

بسیجبه میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!

 

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:39 توسط ذبیح|

یكی جبهه بوده از هر طرف خمپاره می یومده .یكی داد می زنه می گه : سنكر بگیرید .یارو از اون ور می گه : واسه من بربری بگیرید!

 

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:38 توسط ذبیح|

عازم جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه می آمد. مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین می کرد.
به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب می شود.»
او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی! الهی که صدام شهید بشه که اینجور بچه های مردم رو به کشتن می ده!»

 

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:51 توسط ذبیح|

هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روان‌پزشک گفت:
ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمارمی‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم:
آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتراست.
روان‌پزشک گفت:
نه! آدم عادى در پوش زیرآب وان را بر می‌دارد .شما می‌خواهید تخت‌تان کنارپنجره باشد یا نه ؟

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:47 توسط ذبیح|

رئیس بیمارستان از دکتره میپرسه: خوب عمل چطور بود؟
دکتره میگه: اوه، مگه اونو برای کالبد شکافی نیاورده بودند!؟

 

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:46 توسط ذبیح|

یه روز یه آق سیا می ره دكتر تغذیه برای رژیم، دكتر می گه: فقط روزی 3 تا نون می تونی بخوری.
سیا میگه: قبل از غذا یا بعد از غذا!

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:45 توسط ذبیح|

یارو زنگ می زنه به دکتر خانوادگیشون، می گه: حال پدرم اصلا خوب نیست بیاین و نگاهی بهش بکنید.
دکتره میگه: من پرونده بابای شما رو خوب خوندم و می دونم باباتون کاملا سالمه فقط خیال می کنه که مریضه اصلا جای نگرانی نیست.
بعد از یک هفته دکتره زنگ می زنه به طرف تا حال پدرش رو بپرسه می گه: خوب، حال پدرت چطوره؟
یارو میگه: والا نمی دونم، فقط از دیروز تا حالا خیال می کنه که مرده!

 

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:44 توسط ذبیح|

دکتره تازه فارغ التحصیل شده بوده! برا مریضش قرص می نویسه، می گه: یکی قبل از خواب بخور، یکی قبل از بیدار شدن!

 

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:43 توسط ذبیح|

اولی: دکتر بهم گفته موقع کار کردن سیگار نکشم.
دومی: خوب شد، پس حالا دیگه سیگار نمی کشی.
اولی: نه حالا دیگه کار نمیکنم

 

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:42 توسط ذبیح|

persiandrive.com/176481

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:41 توسط ذبیح|

به یارو میگن آرزوت چیه ؟ میگه: آرزوم اینه دکتر بشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم!!!!

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:39 توسط ذبیح|

دکتره نبض بیمار را گرفت و گفت: نمی‌دانم مریض مرده یا ساعت من خوابیده!

 

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:38 توسط ذبیح|

یارو دكتر میشه بعد به مریضش دو تا قرص میده میگه یكیشو یه ربع قبل از خواب بخور یكیشم یک ربع قبل از بیداری!

نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:34 توسط ذبیح|

persiandrive.com/111452

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:36 توسط ذبیح|

رفتم بچه خواهرم رو از مهدکودک بیارم. مربیه میگه : بچه رو میبریدش؟ گفتم پ نه پ همین جا میخورمش.

نوشته شده در جمعه 27 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:22 توسط ذبیح|

رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به داداشم میگم کلیدتو بده، میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش به حسین تهی از معطلی درش بیارم…. پـَـــ نــه پـَـــ .

نوشته شده در جمعه 27 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:15 توسط ذبیح|

برج مراقبت : باند یک آماده نشستنه ، چرخ هاتونو باز کردین؟ خلبان پـَـــ نــه پـَـــ کف بریزین تو باند یخورده لیز بخوریم! برج مراقبت : حالا بخندیم کاپیتان؟ خلبان : پــَـَـ نــه پــَـَـــ بزن اون لایک قشنگه رو شاد شیم! برج مراقبت : کاپیتان توجیح هستین که جون مسافرا دست شماست؟ ... خلبان : پــَـَـ نــه پــَـَـــ توجیح نشدم ، میشه یه راهنمایی بکنین برج مراقبت : کاپیتان بلاخره میخوای بشینی؟ خلبان : پــَـَـ نــه پــَـَـــ میخوام پاشم یه دو رکعت نماز وحشت بخونم! برج مراقبت : من خــااا......

نوشته شده در جمعه 27 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:6 توسط ذبیح|

persiandrive.com/134926

نوشته شده در جمعه 27 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:54 توسط ذبیح|

 

دانلود کنید اما نظر یادتون نرو!!!!!!!!!!!!!

persiandrive.com/182948

 

نوشته شده در جمعه 27 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:12 توسط ذبیح|

خیلی با حاله حتما بخونیدش


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:33 توسط ذبیح|

 

چقدر درد داره وقتي شاد و خوشحال 4 خط.. فارسي تايپ ميكني بعد سرتو مياري بالا ميبيني فونت رو انگليسي بوده ...
دردش رو کشیدم که می گما

لعنت به این زندگی

 

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:23 توسط ذبیح|

رفتم گل فروشی گفتم ببخشید آقا شما کاکتوس دارید؟


میگم:پ نه پ       تو خانه شتر داریم.می خوام همه چیز باشه یک وقت احساس غربت نکنند.

فکر کنند خونه خونه ی خودشونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 20:29 توسط ذبیح|


 

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:23 توسط ذبیح|

آيا ميدانيد که :

فقط يک ايراني استعداد چت کردن همزمان با ۱۸ آي دي ياهو رو داره ?

آيا ميدانيد که :


فقط در ايرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جاي آرزوي
خوشبختي انواع راه هاي کشتن گربه دم حجله را آموزش مي دهند.


آيا ميدانيد که :


فقط يک فروشنده ايرانيه که اگه وارد فروشگاه بشي و مثلا يک پيراهن را ازش
بخواي بياره تا پرو کني ميگه 'اگه ميخري بيارمش”

آيا ميدانيد که :


فقط در عروسي ايرانيه که تعداد بچه ها از تمام ميهمان ها و خدمه بيشتره ?

آيا ميدانيد که :

فقط يک خانم ايرانيه که توي س_و_پ_ر مارکت، سلموني، مهموني، صف مرغ و تخم
مرغ، کفش پاشنه ۲۵ سانتي ميپوشه


آيا ميدانيد که :

فقط ايراني ها هستند که در فرودگاه ها يه ۴۰/۵۰ کيلو اضافه بار دارن
?

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:19 توسط ذبیح|

فرهاد و هوشنگ هر دو بيمار يک آسايشگاه روانى بودند. يکروز همينطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عميق استخر انداخت و به زير آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پريد و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بيرون کشيد.

وقتى دکتر آسايشگاه از اين اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصميم گرفت که او را از آسايشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من يک خبر خوب و يک خبر بد برايت دارم. خبر خوب اين است که مى توانى از آسايشگاه بيرون بروى، زيرا با پريدن در استخر و نجات دادن جان يک بيمار ديگر، قابليت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به اين نتيجه رسيدم که اين عمل تو نشانه وجود اراده و تصميم در توست. و اما خبر بد

 اين که بيمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از اين که از استخر بيرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شديم او مرده بود.

هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آويزونش کردم تا خشک بشه.................. حالا من کى مى تونم برم خونه مون ؟

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:15 توسط ذبیح|


آخرين مطالب
» گفت و گو با خدا
» عکس هایی از «راجر فدرر» «Roger Federer» سوئیسی، تنیسور شماره 3 جهان
» قلعه ی ساخته شده از کاغذ
» سری جدید دانلود برای موبایل
» دانلود مستند Cristiano Ronaldo : tested to the limit 2011
» دانلود آهنگ عشقمی عاشقتم گل من از حمید عسکری
» اگر دلتون برای جام جهانی تنگ شده حتما دانلود کنید
» آدم و حوا
» علت جنگ
» بیسیم چی
» زیر دریایی
» سنگر
» شهادت
» خاطرات رئیس
» اهل عمل
» رژیم
» دکتر خانوادگی
» مریض
» سیگار
» دانلود آهنگ از اشکین اسپین
» آرزو
» نبض
» بیداری
» دانلود آهنگ هی حالا دیدی می تونم از رضایا و 2fm
» پ نه پ
» پ نه پ
» پ نه پ
» بازی 2 دانلود کنید این بازی هم مثل قبلی قشنگه
» دانلود بازی زیبا جاوا برای موبایل
» 50 روش آزار دادن دیگران
» حال گیری
» پ نه پ
» کرش،به من بگید کوروش
» آیا می دانید که
» ماجرای دو دیوانه

Design By : Pichak